آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

18 اسفند ماه 1392

سلام خوبی دخترم.این روزا خیلی شیطونی میکنیو نمیذاری من به کارام برسم. هر روز صد بار خونه رو مرتب مبکنم اما اخر شب انگار تو خونه زلزله اومده.وقتی میخوام بهت غذا بدم باید همه چیزاییی رو که دوست داری بذارم جلوت که بازی کنی منم بهت غذا بدم.البته همشون وسایل اشپزخونن نه اسباب بازیای خودت.یا باید پارچ ابو بیارم که دستتو بذاری توی ابو غذا بخوری. کلی واسه خودت راه میریو حرف میزنی.یه کلمه های عجیبیو میگی مثل دوگلدوگل.اگون.دودو.گاگا.اک اک حیاطو خیلی دوست داری وقتی میریم تو حیاط بلند بلند میخندی قربونت برم. اقاجونو خیلی دوست داری یعنی بابای بابایی همینکه میریم پایین میری پیششو اشاره میکنی به لامپ و ساعت .منظورت این...
18 اسفند 1392

10ﺍﺳﻔﻨﺪ 1392

salam armitaye man mamani taajob kardi eng minevisam? akhe sharzhe netemoon tamom shode ba goshim umadam to webet.farsi ro bar ax minevis dokhtaram az 24 bahman rasman raah oftadi.ghorboonet beram ke vaghti mikhay vaisy migi aiiiii yani ya ali  chand bar poshte sare ham tekrar mikoni. boos az rahe dooram balad. mamani felan hamin andaze base.faghat ino begam ke aashghetam azize delam booooooooooooooooossss
10 اسفند 1392

21 بهمن 1392

سلام ارمیتای من خوبی عزیزم. مامانی خیلی وقته نیومدم واست بنویسم اخه نمیذاری که تو. این روزا خیلی سعی میکنی که راه بری عزیزم تا حالام موفق شدی یه دو سه قدم برداری اما لوس میشی و خودتو میندازی تو بغلم و غش میکنی از خنده.الهی قربونت برم که این روزا خیلی شیرین شدی و همش کارای با مزه میکنی. مامانم میگه واست اسفند دود کنم از بس خود شیرینی میکنی عسلم. خیلی چیزا رو یاد گرفتی مثلا همش واسه خودت میگی بابابابا بعدم میگی ممد .اینو از من یاد گرفتی وقتی بابا رو صدا میزنم  تو هم همینکارو میکنی. اب که میخوای خودت میگی اب یا ابی ابی کنترولو میاری بهم میدی و به تلویزیون اشاره میکنی و میگی اه اه یعنی واست ...
21 بهمن 1392

7 بهمن ماه 1392

سلام دخمل مامانی.خوبی عزیزم.این روزا که دیر به دیر واست مینویسم اتفاق خاصی نبوده خوشکلم.فقط اینکه کم کم به بفکر راه رفتن افتادی و وقتی میگم یا علی مامانی بلند شو وایسا میری یه جایی خودت دوست داری دستو میذاری رو زمینو اروم اروم بلند میشی.بعدم کلی میخندی و من و بابایی رو نیگا میکنی که واست دست بزنیم و افرین بگیم. قربونت برم از یه سالگی 6 تا دندون داری و هنوزم بیشتر نشده. قشنگم این روزا خوب غذا نمیخوری نمیدونم چرا.اما دیروز و دیشب یه کم تب داشتی که بهت شربت دادم بهتر شدی و امروز تب نکردی. قربونت برم مریض نشی که مامانی میمیره عسلم. ...
7 بهمن 1392

28 دی ماه 1392

سلام دخمل قشنگم .خوبی مامانی؟ اومدم چند تا عکس از شیطنتاتو بذارم.ببینی چه کارایی که نمیکنی خانوم اینجا من اومدم جزومو بخونم اومدی نشستی روش که مثلا من بکشمت اینجام توی تابت نشستی که باید خودمون میکشتیم که بیای پایین اینم کار هر شبته که گوشیه منو برداری توی تاریکی بشینی بازی کنی عاشق این پارچ ابی اینم که میخوای کلاتو دراری اینم از نماز خوندنت اینجام میوه ها رو خالی کردی رو فرشو ظرفشو برداشتی قربونت برم که با همه شیطونیات عاشقتم ...
28 دی 1392

21 دی ماه 1392

سلام ارمیتای من.خوبی دخترم؟ حتما از خودت میپرسی این مامانیم کجاست که نمیاد چیزی بنویسه برام بهت میگم مامان. اولا بگم که 13 ماهگیت مبارک دختر قشنگم این روزا از بس شیطون بلا شدی من وقتی برام نمیمونه که بیام توی وبت. صبحها که از خواب بیدار میشی صبحونتو میدم.یه کم بازی میکنی بعد دوباره میخوابی. منم توی این مدت کارامو انجام میدم اخه وقتی بیدار میشی دیگه باید دربست در خدمت شما باشم. این روزا یاد گرفتی که از مبل بالا بری.وقتی ام میری بالا کلی ذوق میکنی و میخندی بعدم یه پاتو میذاری روی دسته مبل که بشینی روی اون.من بیچارم باید با هزار بدبختی بیارمت پایین.دوباره از اول. اسباب بازیهاتو ...
21 دی 1392

9 دی ماه 1392

سلام عروسک قشنگم.مامانی بببخشید دیر به دیر میام وبتو اپ میکنم. بخدا تو نمیذاری که.وقتایی که بیداری همش پیش توام یا بهت غذا میدم یا بات بازی میکنم . وقتی ام که خواب اروم اروم کارامو انجام میدم که بیدارت نکنم. خلاصه همه زندگیم به خانوم خوشکلم مربوط میشه. عزیز دلم امروز دقیقا 1 سال و 24 روزه شدی.  کم کم میخوای راه بیفتی.حدودا یه هفته ای میشه که دستو میگیری بهم وامیستی بعد دستو برمیداری اروم اروم که تنهایی بایستی.الهی قربون دخمل خوشکلم برم. انقد خوشحالی وقتی بدون کمک کسی وایسادی. کلی چیز جدیدم یاد گرفتی میگم چشمات کو ؟انگشتتو میذاری رو چشمت. همچنین دماغت موهات نافت دستت...
9 دی 1392

26اذر ماه 1392

سلام ارمیتای من.خوبی گلم.حدودا 10 روزه وبتو اپ نکردم. 5 شنبه منو تو با هم رفتیم و واکسن یه سالگیتو زدیم.قربونت برم که فقط یه ذره گریه کردی و بعد از اون دیگه یادت رفت. وزنت توی 1 سالگی 8.500 بود که خانومه گفت خوبه.هم وزنت هم قدت هم دور سرت. قربونت برم از وقتی 1 سالت تموم شده هم به نظر خودم هم مامان جون و زن دایی شمیم خوشمزه تر شدی دلم میخواد بخورمت. از بس شیطونی میکنی عزیز دلم. خوابیدنتم خدا رو شکر بهتر شده در طول شب کمتر بیدار میشی و یکی دوبارشم بدون شیر خوردن میخوابی. فقط یه چیزی :شبا هزار درجه میچرخی وقتی خوابیو من بیچارم باید با تو بچرخم که یه وقت نیای زیر تنم.هزار بار باید پت...
26 آذر 1392