21اذر ماه 1393

سلام عشق کوچولوم.ساعت هفت صبحه روز جمعه هست.تو خوابی و من دارم واست مینویسم.وای بیدار شدی رفتم واست اب اوردم.ببینم میزاری لغاتو جملات بامزه ای که میگی رو بنویسم.

شکلاتو میگی لکلات.شولوپارسو که عاشقشی میگی لوکولات پارش.

وقتی یه چیزی رو میخوای که بهت نمیدم لوس میشیو میگی می آم دسم باشه.ولی در کل میگی میخوام دسم باشه.

هر چیزی که داریو نمیخوای به کسی بدیش میگی نمیدم بابا الیده یعنی بابا خریده.

یه چیزی دستم باشه و ببینی تو دستمه میگی میخوام نگاش کنم.

از یه چیزی خوشت بیاد که مثلا گردنبند من باشه میگی مامانی؟واسه اودته؟اوشکله؟بعد یه چیز دیگه میدی دست منو اونو میگیری مثلا سرمو کلاه گذاشتی میگی این تو این من.بعد به اونیکه دادی به من اشاره میکنیو میگی اوشکله.

اگه خوراکی داشته باشیو نخوای بدی به کسی هر بار که اون میگه به منم بده الکی به یه چیزی اشاره میکنیو میگی این چیه؟که مثلا حواسشو پرت کرده باشی.

نمیدونی چقد عاشق این کاراتم..عاشق وقتی ام که قربون صدقت میرمو تو خودتو لوس میکنیو لباتو غنچه میکنی و میگیه چیه؟

عاشق وقتی ام که میگی بابایی اهنگ بذار میگم واسه چی میخوای میگی میخوام برسکم.

عاشق وقتی ام ک سرتو میزاری رو بالشو میگی مامانی پیشم بخواب