آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

حرفای مامانی

1392/1/22 11:08
نویسنده : الهه
292 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده.الان داره بارون میاد منم پتو رو انداختم روی پام اخه هوا سرده امروز.

 بابایی ام از صبح تا ظهر دنبال کاراش

بوده.ناهارشو خورد خسته بود خوابید.خوشکلم خیلی دلم هواتو کرده.دلم میخواست الان

پیشم بودی قربونت برم.

امروز درست ٦ ماه و ٢٣ روز از ازدواج منو بابایی میگذره.خیلی اون روزو دوست

داشتم.هیچوقت فراموشش نمیکنم.خواباصلا  نمیدونستم که روز عروسیم بهترین روز زندگیمه اخه

هر عروس و دامادی رو که تا حالا دیده بودم روز عروسی شون اخمو بودنکلافه به هر دلیلی ولی

منو بابایی با وجود اینکه دلیل واسه ناراحت شدنمون پیش اومد اصلا نذاشتیم روزمون خراب

شه

.میدونی چیه عزیزم؟ادم نباید بعضی روزاشو به دلایل الکی خراب کنه.چون خاطره اونروز

هیچوقت از یادش نمیره.همش حسرت میخوره ای کاش روزمو خراب نکرده بودم.یادت باشه

بعضی اتفاقا فقط یه بار توی زندگی رخ میده که اگه خرابش کنیم یه عمر حسرتشو تو

دلمون داریم عزیزم .خیلی خوشحالم از اینکه میتونم بات حرف بزنم با وجود اینکه هنوز

نیومدی پیشم.

دلم میخواد بازم باهات حرف بزنم عزیزم.من خیلی باباییتو دوست دارم.با وجود اون حس

میکنم خوشبخت ترین زن دنیام.قلباز نظر من اون هیچ عیب و ایرادی نداره.ازش ممنونم که

باعث شده من این حسو نسبت به زندگی داشته باشم.تا اخر دنیا دوسش دارم.

 

بابایی هیچی واسه من کم نذاشته.مطمینم که وقتی تو بیای واست بهترین بابای دنیا

بشه.اینو از ته دلم میگم.واسه همینم عاشقشم

اینم میدونم که وقتی توبیای پیشمون اگه خدا بخواد خوشبخت ترین

وخوشحالترین خانواده توی دنیا میشیم.

از خداجونم ممنونم که همچین شوهری رو بهم داده.واسه همینم روزی هزار بار خدا رو

شکر میکنم.نمیدونم لایق انقد لطف خدا هستم یا نه؟

 

به هر حال دوستت دارم خداجونم.

مامانی من خیلی خونوادمو دوست دارم اگه یه روز نبینمشون دلم واسشون تنگ

میشه.اصلا من همه ادما رو دوست دارم.دوستامو.اشنامو.هر کسی که توی زندگیم به

نوعی نقش داره همشونو دوست دارم.

از کینه داشتن بدم میاد.اگرم گاهی اوقات به کسی چیزی بگم سریع پشیمون میشم و اس

ام اس میزنم ازش معذرت خواهی میکنم.نمیخوام هیچکس از دستم ناراحت باشه.این

خصوصیت منه دیگه.


 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان متین
12 بهمن 90 15:55
اره راست می گی از این روزای تکرار نشدنی خیلی توی زندگیمون نداریم که .منم روز عروسیم نذاشتم هیچ چیز ناراحتم کنه .


بووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان آینده
12 بهمن 90 17:00
سلام عزیزم ... ممنون از نظری که برام گذاشتی ... ایشاا... که تجربه نکنی .... پس مدت زیادی از ازدواجتون نمیگذره .. اینو بهتبگم که با گذشت زمان روز به روز به عشقتون اضافه میشه ... واسه من که اینطوره ...اینایی رو هم که نوشتی خوندم ... خیلی قشنگ نوشتی .. وقتی خصوصیت آخرت رو خوندم به یاد خودم افتادم چون منم اصلا دوست ندارم کسی ازم ناراحت بشه ....


مرسي بووووووووووووووس
مامام روژین
12 بهمن 90 17:37
وای چه مامان مهربونی
خوش به حال نی نیت که اینقدر مهربونی دوست جونم


بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان نسترن
12 بهمن 90 19:25
سلام به شما مامان اینده و دوست داشتنی....انشاا....هر چه زودتر کنار وبت عکس یک نی نی خوشمل و نازو میذاری عزیزم
مامان آینده
15 بهمن 90 1:22
مامان الینا
15 بهمن 90 14:20
شماهم که مثل من برای اوردن نینی عجله دارید منم ازروزی که ازدواج کردم همش توفکر نینیم بودم انشاالله که زودتر یه نینی ناز برامون بیارید
faeqeh
15 بهمن 90 17:18
راست میگی ولی من روز عروسیمو دوست نداشتم چون خیلی سرد بود و من از سرما متنفرم و ضمنا خسته بودیم ولی از این نظر که بالاخره به هم رسیدیم خدایی نمیشه فراموشش کرد
مامان آریا
15 بهمن 90 17:36
ایشالله همیشه با همسر خوبت سالم و شاد باشید و نی نی نازتون هم هر چه زودتر بیاد پیشتون بافتنی ها هم خیلی قشنگ بود ...حسابی بافتنیاتونو ببافین که بعدا اصلا وقت نمیکنین اینو چون تجربه دارم بهتون میگم
مامان آینده
15 بهمن 90 19:01
سلام خیلی قشنگ نوشتید !! منم هنوز مادر نشدم ولی برای قاصدکی که در آینده ممکنه داشته باشم می نویسم . دوست داشتید به منو قاصدکم سر بزنید