آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

نامزدي عمه فاطمه

1392/1/22 11:06
نویسنده : الهه
359 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیزم یه چند روز میشه که واست چیزی ننوشتم .مژهنه اینکه به یادت نیستما ولی اخه

نمیدونم چی باید

بنویسم.سوالدلم میخواد هر چه زودتر بیای پیشم که خاطرات تو رو بنویسم.فرشته

راستی یه چیزی رو یادم نبود بهت بگم.کلافه

 

عمه فاطمه قراره نامزدی کنه.یه ١٢ روز قبل مامان بابای فاطمه یعنی زن دایی احمد اومدن

خونه باباجون واسه مجید از عمه فاطمه خواستگاری کردن.سوالباباجونم چون کاملا اونا رو

میشناخت موافقت کردچشمک البته با نظر عمه فاطمه.چند روز بعدم رفتن ازمایش خون و نتیجشو که

مثبت بود گرفتن.قلب

اما هنوز نامزد نیستن اخه همون شب خواستگاری خواهر شوهر عمه نرجس فوت کرد

واسه همینم بقیه مراسما رو گذاشتن واسه بعد چهلم اون.

 

یه چیز جالب اینه که فاطمه که زن داداش منه  خواهر شوهرم شده زن داداش اون.یعنی

خواهر شوهرم میشه زن دایی بچه داداشم.جالبه نه؟

 


 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان محمد مانی
24 بهمن 90 19:42
سلام مامان
امیدوارم به سلامتی نی نی به دنیا بیاد و انتظار شیرینت به دیدار شیرینتر بینجامد.
دوست داشتی به من و گل پسرم سر بزن.
راستی انشالله نامزدی و عروسیهای در پیش رو بهتون خوش بگذره.


مرسي گلم ممنون.خواستم بيام وبتو ببينم ولي ادرستو درست نذاشتي واسم.
نرگسی
24 بهمن 90 23:56
من که سرم گیج رفت و نفهمیدم....
مامان الینا
25 بهمن 90 0:24
وای مبارک باشه چه فامیل تو فامیل شدینااااااااااا دیگه انشاالله همیشه به شادی


مرسي عزيزم
مامان آینده
27 بهمن 90 11:18
اووووووووووووووووه ه ه ه .... من که نفهمیدم چی شد....هه هه هه
مامان آینده
27 بهمن 90 17:34
آهان حالاشد .... خب از اول میگفتی هه هه
چه جالب پس مبارکه ایشاا.... به پا هم پیر بشن ... عروسی داداش خیلی حال میده ...


مرسي ممنون