29 تیر ماه 1392
سلام عروسک قشنگم.خوبی مامانی؟ ای دخمل لوس دیشب نذاشتی مامانی بخوابه.خانوم خانوما ساعت 10 خوابیدن منم 12. یه ساعت یه ساعت بیدار میشدی و یه کم شیر میخوردی میخوابیدی.ساعت 4 که بیدار شدی دیگه خواب از سرت پریده بود و بازی میکردی.برا خودت حرف میزدی کلی بهت شیر دادم اما فایده نداشت. اخر ساعتای 5 بود که پوشکتو عوض کردم دوباره بهت شیر دادم تا کم کم خوابت برد.هنوزم خواب تشریف داری. این روزا یعنی 4 روزه وقتی بازی میکنی همش میگی بابابا... ددد.... بوووووو... قربون بابا گفتنت بره مامان. وقتی بالشتو میذارم روی صورتت انقد خوشت میاد کلی ورجه وورجه میکنی و پاهاتو بالا پایین میبری تند تند. عاشق این ذوق ...
نویسنده :
الهه
10:43