آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

19 تیرماه 1392

1392/4/19 10:49
نویسنده : الهه
283 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسکم.

امروز 19 تیرماه 1392 مصادفه با اولین روز از ماه رمضان و همچنین مصادفه

باااااااااااااااااااااااااااااااااا

دومین سالگرد ازدواج منو بابایی و من خوشحالم که

تو ثمره ی عشق منو

بابایی امسال پیشمونی.

از خدا ممنونم که شماها رو به من داد عاشق هر دوتایی تونم.

دختر عزیزم درسته که گاهی اوقات از دست بابایی بیدلیل یا به خاطر یه چیز

بی اهمیت عصبانی میشم اما

از ته دلم دوسش دارم و تا ابد عاشقش میمونم.

باباییت بهترین همسر توی دنیا و بهترین باباست.

منو بابایی زندگیمونو با عشق شروع کردیم و الانم که دو سال ازش میگذره مثل

روز اول همدیگرو دوست داریم .امیدوارم که تا ابد این دوستداشتن ادامه پیدا

کنه.

عزیزم اینا رو بهت گفتم که بدونی زندگی با همه پستی بلندیهاش قشنگه.با

قهر و آشتیهاش با غصه و شادیهاش.

عزیزم یاد بگیر عاشقانه زندگی کنی تا هر روز واست رنگ و بوی تازه ای داشته

باشه نه همیشه از همه چیزا و ادمای دورو ورت شاکی باشی.

خدای مهربونم میدونم که من بنده ی خوبی واست نبودم و نیستم اما تو

خداییتو در حق من تمام کردی اندازه تموم دنیا ازت ممنونم.

راستی دخترم اینو یادم رفته بود بگم که تا حالا دلم نیومده که بریم گوشتو

سوراخ کنیم.اما چند روز پیش به خودم گفتم اخرش که چی؟

واسه همینم تصمیم گرفتم ببینم نظر تو چیه؟دو تا تیکه کاغذ اوردم روی یکی

نوشتم گوشمو سوراخ کنیم.روی یکی نوشتم سوراخ نکنیم.گرفتم جلوی تو هر

دوتاشو.یه دونشو برداشتی.نوشته بود گوشمو سوراخ کنیم.بعد چند تا تاریخو

زدم از 17هم تا 20ام.دوباره گرفتمشون جلوت.توهم یه دونه رو برداشتی

تاریخش

نوزدهم بود.

واسه همینم امروز عصر با بابایی و مامان جون میریم گوش دخملیمو سوراخ

میکنیم.هوراااااااااااااااااااااااااااااا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

تارا
1 بهمن 92 11:46
غسالت نزنن
الهه
پاسخ