23 مهرماه 1391
جيگر طلاي من سلام.خوبي دختر خوشكلم.اين روزاي باقيمونده تو دل
ماماني بهت خوش بگذره
دخمليه
نازم.
مامان جونم فقط 26 روز ديگه بايد انتظار ديدنتو بكشم.خيلي دلم ميخواد روزا تموم شن و لحظه ي
ديدارمون برسه.
اين چند ماه خيلي واسه من زود گذشت فكر ميكردم خيلي عذاب اوره اما از بس دختر خوشكل من
اروم و باوقاره بعضي وقتا بخدا يادم ميرفت كه تو دلمي ماماني.
دخترم همه چيزو واسه اومدنت اماده كردم.وقتي بياي ديگه من از اين تنهايي يه نصفه روز خلاص
ميشم.
الان خيلي بده از صبح كه بابايي ميره تا ساعت 2 نميدونم وقتمو چطوري بگذرونم واسه همين
اعصابم ميريزه بهم.
تو كه بياي ديگه احساس تنهاييه من از بين ميره.
نميدوني چقدر دوست دارم دختر نازم بابايي ام مثل من عاشقته نفسم.
فقط تورو خدا مواظب خودت باش عشقم كه سالم بياي تو بغلم.باشه؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی