آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

اخرين لحظات بي خبري

1392/1/23 10:40
نویسنده : الهه
514 بازدید
اشتراک گذاری

بابایی الان رفت که جواب ازمایشو بگیره.نذاشت من برم.

دستم داره  میلرزه اینا رو مینویسم.

هیچوقت فکرشم نمیکردم که این حسو داشته باشم.

تا چند دیقه دیگه همه چی معلوم میشه.

وای خدا از دیشب که خوابم نبر ساعت ١:٣٠ بیدار شدم اومدم تو سالن

خوابیدم .

 

هر نیم ساعت گوشیمو نگاه کردم که ببینم کی میشه ساعت ٨.

خیلی استرس دارم.دارم میمیرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نفیسه
28 فروردین 91 8:16
عزیزم برات بهترینها را آرزو می کنم . انشااله که به حاجتت برسی .


مرسي عزيزم
مامان جون نی نی
28 فروردین 91 9:35
عزیزم ممنونم که به من سر زدی امیدوارم خدا به تو هم یه نی نی بده
مامان محمدرضا
28 فروردین 91 10:45
عزیزم حتما نتیجه رو بذار خیلی دعا می کنم واست
مامان الینا
28 فروردین 91 13:36
وااااااااااااااااای انتظار اومدن نی نی هم قشنگه خدارو شکر انشاالله که همه همچین لحظه ای رو حس کنن
مامان نفس طلایی
28 فروردین 91 16:31
عزیزم خوش خبر باشی
سحر
28 فروردین 91 23:33
عزیزم چی شد جوابو گرفتی ؟ ما که مردیم از فضولی
نایسل
17 اردیبهشت 91 11:55
وای قربونت برمممم حامله شدی مبارکتتت باشه خیلی خوشحال شدم عزیزززم خیلی مراقب خودت باش خانوم بوس بوس بوسسسسسسسسسسسس


مرسي دوست خوبم.ايشاا... ني نيه خودت