آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

1 ارديبهشت 91

1391/5/26 17:22
نویسنده : الهه
511 بازدید
اشتراک گذاری

صبح بخیر نفس مامان.خوبی جیگرم؟ماچ

دیشب خونه اقاجون مهمون بودیم اخه خاله الهامو پاگشا کرده بودن.اوه

زن دایی فاطمه یه رو دست بهم زد که یه تورو توی ازمایشگاه دیدم و چرا بهمون نگفتی و باید از یه

کس دیگه بشنویمو.....

منم که حقه ش خبر نداشتم همه چیزو لو دادم.وقتی همه رو گفتم گفت که

دروغ میگفته.قهقهه

بعدم از بس درباره این چیزا حرف زدیم دایی رضام فهمید و به مریم گفت.

اونم بدو بدو اومد گفت الهههههههههههههههههه؟

گفتم بله....

گفت حامله ای؟متفکر

منم طبق معمول خندم گرفت.

حالا یکی باید شمیمو راضی میکرد که میگفت چرا به من چیزی نمیگیدو من

 

غریبه ام و هر اتفاقی

بیفته من اخرین نفرم که میفهممو......

کلی نشستم اونو راضی کردم.فوری ام رفت به دایی احسان گفت.

دایی محمدم که اومد این شمیم خانوم به فاطمه گفت اونم به محمد.

خلاصه همه خبردار شدن.

زن دایی شمیم کلی ذوق میکرد که زن دایی شده.

از یه طرفم نق میزد که عروسیه من هیچکس نمیتونه برقصه.

خلاصه اینم از دیشب.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نسترن
1 اردیبهشت 91 10:31
خوب بالاخره همه خبردارشدند


اره ديگهههههههههه
حمیده
1 اردیبهشت 91 13:11
سلام عزیزم ولی زود همه رو خبردار کردیا........... میذاشتی دو سه ماه بگذره بعد می گفتی. ایشالا که دوران بارداریت به خوبی و آسانی به پایان برسه. خیلی مواظب خودت باش عزیزم. دوستت دارم مامان کوچولوی مهربون
مامان الینا
1 اردیبهشت 91 15:56
پس دیگه مبارررررررررررررررکه بازم مبارررررک باشه انشاالله که 9 بدون هیج مشکلی برات بگذره
چه زن دایی نا قلایی داری هااااااااااا


زن دايي من نيست.زن داداشمه
مامان نفس طلایی
1 اردیبهشت 91 23:19
عجب یه دستیییییی جالبی


اره واقعا
زهرا مامان قاصدك
2 اردیبهشت 91 11:50
سلام دوستم ،‌ مامان شدنتو تبريك مي گم ! احتمالا شما هم آذر ماه ني ني خوشگلتو بغل مي كني درسته؟
نرگسی
2 اردیبهشت 91 14:53
برو خصوصی عزیزم ..
مامان الینا
2 اردیبهشت 91 15:50
پس عجب زن داداش تیزی داری
حمیده
4 اردیبهشت 91 22:48
سلام عزیزم، خوبی؟ کجایی، کم پیدایی؟
نسترن
5 اردیبهشت 91 13:03
اله جون دیروز دکتر رفتی چی گفت؟