31 تير ماه 91
سلام جيگر مامان عروسك قشنگم.خوبي ملوسكم؟
ميدوني واسه چي اين واژه هاي جديدو استفاده ميكنم؟.اخه
الان
دو روزه
ميدونم
ني ني خوشكلم
يه
دختر ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
خيلي خوشحالم ماماني انقد دوست دارم.بابايي هم عاشقته.
هر روز ميپرسه دخترم چطوره.
كلي قربون صدقت ميره نفسم
حالا واست بگم كه شنبه با مامان جونو خاله الهام رفتيم مطب دكتر شاه
منصوري كه هم پرونده
تشكيل بديم هم من ببينم ني ني نازم جنسيتش چيه؟
خلاصه رفتيم اونجا كه خانوم دكتر وزنم كرد و فشارمو گرفت
بعدم با همديگه صداي قلب عشقمو گوش كرديم
بعد واسم يه سونو سلامت نوشت كه بريم يه جا ديگه.ساعت 4
رفتيم اونجا و دكتر 5:30 اومد ما نفر اول بوديم
گفتم كه ميشه مامان اينام بيان داخل گفت اره.
بعد دراز كشيدم و خانوم دكتر همه جاي شما رو دقيق بررسي كرد
منم دل تو دلم نبود كه نكنه جنسيتت مشخص نشه
بيچاره مامان اينا هيچي نديدن.اخه تندتند زوم ميكرد هيچي پيدا نبود.
خلاصه يه دفعه بهم گفت ني ني سالمه سالمه دختره.
واي يه لحظه هنگ كردم اخه همش فكر ميكردم پسري.
به دلم افتاده بود.بعد انقد با خاله ومامان خنديديم اخه ضايع شدم با اين حس شيشمم.
بعد اومدم بيرون به بابايي اس ام اس زدم كه نظرمون اشتباه بود
اونم فوري زنگ زد كه چي شد؟
گفتم كه دختره ني نيه خوشكلمون.
بابايي خيلي خوشحال شد
اخه خيلي زياد دخترو دوست داره.
بعد ديگه همش اس ام اس ميزد كه كي مياين قربون دخترم برم.
ما توي خيابون بوديم كه بابايي چند تا اسم انتخاب كرده واسه من فرستاده
كه يكيشو انتخاب كن
اناهيتا.هستي.انيتا.سارا
منم گفتم يا انيتا يا مليسا.
فعلا تا دوسه روز فكر كنيم بعد اسم نفسمو انتخاب ميكنيم.