كاراي امروز مامان
سلام ماماني .خوبي عزيزم؟
امروز عصر با مامان جون و خاله الهام رفتيم خونه دايي كامران كه با
كمك زن دايي اون سبدايي رو كه واسه
هفت سين گرفته بودمو با هميدگه تزيينشون كنيم.
خيلي خوشكل شدن .
زن دايي محبوبه سليقه خوبي داره واسه اين كارا.
كارمون كه تموم شد شام خورديم .غذاي مورد علاقه منو بابايي
قورمه سبزي
تازه واسه ناهار خودمم قورمه سبزي درست كرده بودم ولي هر چند بار كه بخورم سير نميشم ازش.
راستي امروز تولد عمه فاطمه بود.الانم نامزد ايندش پايينه يعني خونه مامان جون.واسش
كادو اورده.
من كه از قبل كادوهاشو ديدم.اخه زن داداشم واسش گرفته بود
اومد خونه مامانم نشونم
داد.
عمه فاطمه هم ديروز هر چقد اسرار كرد بهش بگم چي واسش
گرفتن من نگفتم اخه
ميخواستم سوپرايز
باشه واسش.
راستي يادم نبود كه بهت بگم.واسه عروسيه خاله الهام ميخوام كت
شلوار بپوشم.يه
پارچه گرفتم دادم به خياط واسم بدوزه.
يه لباسم گرفتم واسه حنابندون ولي هنوز شلوار نگرفتم.اونم يه روز
ميرم با بابايي ميگيرم.
ديگه چيزي يادم نيست كه واست بنويسم ماماني
يه چيز ديگه........
ميدونستي
خيلي دوستت دارم ميميرم برات.؟؟؟؟