آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

كاراي امروز مامان

1392/1/22 11:03
نویسنده : الهه
357 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماماني .خوبي عزيزم؟

امروز عصر با مامان جون و خاله الهام رفتيم خونه دايي كامران كه با

كمك زن دايي اون سبدايي رو كه واسه

 

هفت سين گرفته بودمو با هميدگه تزيينشون كنيم.

خيلي خوشكل شدن .

زن دايي محبوبه سليقه خوبي داره واسه اين كارا.

كارمون كه تموم شد شام خورديم .غذاي مورد علاقه منو بابايي

قورمه سبزي


تازه واسه ناهار خودمم قورمه سبزي درست كرده بودم ولي هر چند بار كه بخورم سير نميشم ازش.

 

راستي امروز تولد عمه فاطمه بود.الانم نامزد ايندش پايينه يعني خونه مامان جون.واسش

قلبكادو اورده.

من كه از قبل كادوهاشو ديدم.اخه زن داداشم واسش گرفته بود

اومد خونه مامانم نشونم

داد.

عمه فاطمه هم ديروز هر چقد اسرار كرد بهش بگم چي واسش

گرفتن من نگفتم اخه

ميخواستم سوپرايز

باشه واسش.


 راستي يادم نبود كه بهت بگم.واسه عروسيه خاله الهام ميخوام كت

شلوار بپوشم.يه

پارچه گرفتم دادم به خياط واسم بدوزه.

يه لباسم گرفتم واسه حنابندون ولي هنوز شلوار نگرفتم.اونم يه روز

ميرم با بابايي ميگيرم.

 

ديگه چيزي يادم نيست كه واست بنويسم ماماني

يه چيز ديگه........

 

ميدونستي

 

 

خيلي دوستت دارم ميميرم برات.؟؟؟؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نرگسی
3 اسفند 90 1:14
مرسی عزیزم واسه شما هم مبارک باشه ..
مامان الینا
4 اسفند 90 10:44
تولد عمه فاطمه مبارک باشه
حالا نامزدش چی براش خریده بود؟؟؟



مرسي .دوتا شاخه گل رز.دوتا لباس .يه پارچه كت شلوار.يه جعبه شيريني.
ثمین
5 اسفند 90 21:23
سلام اومدم ازتون دعوت کنم تا از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیس دیدن کنید منتظرتون هستم
مامان آینده ( آرزو)
7 اسفند 90 13:04
مبارک باشه و ایشاا.. یه پای هم پیر بشن ..آخ ببخشید سلام یادم فت سلام دوستم .... راستی آپم
مامان آینده ( آرزو)
8 اسفند 90 20:24
سلام دوست گلم .... ممنون که بهم سر زدی خوشحال شدم ...........
نرگسی
8 اسفند 90 22:27
مرسی عزیزمممممممم .. کجایی نیستی ؟؟؟


من كه هر روز بهت سر ميزنم تو نيستي
نرگسی
9 اسفند 90 18:21
هفت سین تموم نشد .. منتظرم عکساشو بذاری ..