آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

مامان سحرخيز

1392/1/23 10:36
نویسنده : الهه
485 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشكل مامان صبح شد دوباره من اومدم.


چايي رو هم اوردم گذاشتم اينجا كه خنك شه بخورمش.

بابايي هم با دوسش رفته يه چرخي بزنه.

منم طبق معمول از فرصت استفاده كردم اومدم واست بنويسم.

ديروز با بابايي رفتيم دانشگاهشون (خرامه) كه تاييديه بگيره واسه

كارش.

بعد اومديم خونه قورمه سبزي درست كردم .

بابايي قورمه سبزيه منو خيلي دوست داره ميگه به هيچ كس نميدم

اينو.

عصرم با زن داييم رفتيم دعوتگيري واسه عروسيه خاله الهام كه

همين پنجشنبس كه داره

مياد.يعني فروردين.

پول ارايشگاه منو خاله ميده

خوبه نه؟

چيز ديگه اي ام نميخوام فقط يه سنجاق سينه و يه پنكك مثل

هميشه.

 

ديگه چي بگگگگگگگگگگگگگگممممممممممممممم............

 

ديگه همين فعلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

بابای ملیسا
18 فروردین 91 14:40
سلام . وبلاگ ملیسا خانم با درد دل های پدر و دختری به روز شد . خوشحال میشیم با اومدنتون وبلاگمون رو نورانی و با نظراتتون پربارترش کنید . منتظر شما هستیم .
مامان نفس طلایی
18 فروردین 91 15:51
سلام عزیزم انشاالله عروسی یه دنیا خوش بگذره


مرسي گلم
عارفه
19 فروردین 91 14:21
سلام خوبی عزیز خصوصی برو
حمیده
21 فروردین 91 13:25
سلام عزیزم ایشالا عروسی بهتون خوش بگذره. از طرف من به الهام تبریک بگو، ایشالا خوشبخت بشه. تو هم عکسای خونتون رو بذار.