آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

15 اذر ماه 1392 روز تولد عشقم

متولدین امروز   پارسا پارمیس محمدحسن&محمدحسین محمد مهدي عباسي نسب رونیکا یلدا جون سینا محمدامین آزمین آرميتا دیبا امیر رضا آرشا کیان کوچولو سلام عزیزدلم.از عکس بالای صفحه دیگه همه چیز مشخصه. قندعسلم تولدت مبارک الهی که 120 ساله شی دختر قشنگم. امروز دقیقا 365 روزه که تو وارد زندگیه منو بابایی شدی و همه زندگیمون به تو تعلق داره. الان 365 روزه که ما هیچیو واسه خودمون نمیخوایم فقط به خاطر تو 365 روزه که خوابیدن و بیدار شدنمو...
15 آذر 1392

11 اذر ماه 1392

سلام عروسک قشنگم خوبی مامان؟ عزیزم چند روزه که واست مطلبی نذاشتم خوشکلم.اخه صبحا رو تا ظهر بیداری و شیطونی میکنی. امروزو استثناعا خوابیدی. عزیزم چند روز دیگه تولد یه سالگیته.باورم نمیشه که تو یه ساله میشی.خیلی زود گذشت به سرعت برق و باد. اما تو هنوزم ریزه میزه موندی.همه میگن به خودم رفتی. امسال چون کوچولویی واست جشن بزرگ نمیگیریم مامانی فقط منو تو وبابایی.ایشاا... سال اینده یه جشن توپ واست میگیریم. 5شنبه میخوایم خوشکلمو ببریم اتلیه و عکسای 1 سالگیشو بگیریم. الانم میخوام برات یه پاپوش ببافم که با شال و دامنت ست شه البته اگه موفق شم. دیــــــــــــــــــــــــــــگـــــــــــ...
11 آذر 1392

2 اذزماه 1392

سلام عروسکم.خوبی عشقم؟ مامانی امروز بالاخره موفق شدم و اش دندونی رو واست درست کردم.البته مثلا من درست کردم اما همه زحمتا افتاد گردن مامانم.اخه تو مریض بودی و همش گریه میکردی.سرفه میکردی و گلوت درد میگرفت. منم همش بغلت کرده بودم یه کم خوابیدی اما زود بیدار شدی.   ساعت 6 اشا رو بردیم با زن دایی شمیم و بابایی به اشنا و فامیلا دادیمو من تو از اونور رفتیم دکتر که بعدم بابا اومد.دکتر گفت که یه کم سرماخوردی و بهت دارو داد.خدا رو شکر یه کم بهتری.الان خوابی و بابایی هم داره عکسای نامزدیمونو تو کامپیور میبینه. عزیزم انقد ناراحت بودم از بیقراریه تو که یادم رفت از اش عکس بگیرم.اما عکس خودتو گرفتم بعد می...
2 آذر 1392

28 ابان ماه 1392

سلام ارمیتای من.خوبی قشنگم.اومدم واست بنویسم که خدا رو شکر دو روزه که حالت خوب شده و غذاتو هم خوب میخوری عزیزدلم. اما جای دندونات گاهی وقتا میخاره و تو کلافه میشی و گریه میکنی.اشکال نداره دختر قشنگم خوب میشه اینم. راستی دیشب خواستم سندروسو بهت بدم با کمال تعجب دیدم که خودت دهنتو باز میکردی.بمیرم از بس تو این روزا دارو خوردی دیگه به قطره چکون عادت کردی نفسم. تو عزیز دلمی   ...
28 آبان 1392

24 ابان ماه 1392

سلام دخترم.خوبی مامان؟ الان که دارم این مطلبو واست مینویسم اصلا حالت خوب نیست قربونت برم.شنبه شب رفتیم حسینیه و شما دختر قشنگم سالم سالم بودی.نصفه شب ساعت 1 بیدار شدی و کلی گریه کردی بهت دست زدم دیدم تب داری.انقد شدید بود که فکر کردم رفتی کنار بخاری شلوارت داغ شده.الهی بمیرم.سریع با بابایی بردیمت بیمارستان.تبت 39 درجه بود یه امپول زدن بهت و دارو دادن.بهتر شدی.روز بعدش یه کم غذا خوردی.و شب خوابیدی اما از فرداش دوباره حالت بد وبود و شبش همش بالا می اوردی .من و بابایی نمیدونستیم چیکار کنیم.قربونت برم.بهت چایی نبات دادمو خوابیدی و فرداش دوباره حالت بهم خورد و با مامان جون بردیمت دکتر یه قطره داد که خوب بود...
24 آبان 1392

18ابان ماه 1392

سلام عزیزدلم.اومدم تند تند واست بنویسم وعکستو بذارمو برم. قربونت برم عزیزم دیروز با همدیگه رفتیم مراسم شیرخوارا.لباس سبزم تن خوشکل خانومم کردمو بردمش.قربونت برم که عین ماه شده بودی. عسلم راستی 3 روزه که وارد ماه 12 شدی.قربونت برم که انقد تند تند بزرگ میشی. پس میگم: 11 ماهگیت مبارک زندگیم ...
18 آبان 1392

12 ابان ماه 1392

سلام دخترم خوبی قشنگم؟ حتما میپرسی چرا خیلی وقته که واست چیزی ننوشتم؟اره؟ عزیزم اخه مگه میذاری که مامان به لپ تاپ نزدیک شه.همینکه میبینی من روشنش کردم خودتو از هر جا که  باشی میرسونی و تق تق دستو میکوبی روش.منم منصرف میشم و خاموشش میکنم. دختر شیطون من این روزا فقط مونده که از دیوار راست بالا بری که اونم اگه میتونستی میرفتی. راستی یه خبر مهم دارم: بالاخره مرواریدای کوچولوی دخترم روز شنبه 4 آبان قدم رنجه فرمودنو تشریف اوردن.اول دندون بالایی و پایینی سمت چپی فرداشم پایین سمت راست. قربون دندونات برم من که چندین ماهه منتظرم ببینمشون. عزیزم همین هفته هم واست اش دندونی در...
12 آبان 1392

20 مهرماه 1392

سلام دخمل خوشکل و شیطون مامانی. اولا اینکه 10 ماهگیت مبارک قربونت برم. الان 5 روزه که وارد 11 ماهگی شدی عشقم اما از بس از سرو کولم بالا میری نمیتونم بیام سراغ لپ تاپو وبتو آپ کنم قشنگم. همش باید این روزا مواظبت باشم که لبت به میز یا جایی نخوره.از بس شیطونی و دستو میگیری به میز وامیستی. دیگه هیچی توی خونه از دست تو در امان نیست دخمل شیطونم. الان یه یه هفته هست که راحت چهار دست و پا میری و خیلی وقته که خودت میری میای میشینی. میرم اشپزخونه میای سراغ کابینتا و اگه در یکیشو باز دیدی میدویی و خودتو بهش میرسونی و همه ظرفا رو میریزی بیرون.پای سفره که منو بابایی جرات اب خوردن نداریم. همین...
20 مهر 1392

1 مهرماه 1392

سلام دخمل قشنگم.مامانی چند روزه مطلبی واست نذاشتم.مگه میذاری اخه؟ همش شیطونی میکنی و منم باید مواظبت باشم. اگه چشم منو دور ببینی میری گل توی پاسیو رو برگشو میکنی و میخوری.همچین میجوییش انگار بهترین خوراکیه دنیاست.منم باید بیامو از دهنت درارم. کلا چیزایی که قابل خوردن نیستو خیلی بیشتر از خوراکیا دوست داری مثل دستمال کاغذی .کاغذ. سیم tv. گل .پلاستیک و از این قبیل مواد غذا خوردنتم بد نیست اما مثل اون اولا نیست دیگه. 4 یا 5 روزه که شربت سندروس بهت میدم میگن اشتها رو زیاد میکنه تو هم یه ذره اشتهات بیشتر شده . از دیروز میتونی چند قدم رو چهار دست و پا بری قربونت برم منم کیف میکنمو به ...
1 مهر 1392